طب اسلام
تندرستی وبدن عالی باحفظ الصحه وخوراک خوب بدن:
طب اسلام همچون فقه اسلام دارای 4 منبع می باشد (قرآن – حدیث – اجماع – عقل) یعنی در طب اسلامی از مجموعه مفاهیم بلند قرآن و حدیث و اجماع و عقل بهره می بریم که این جامع ترین و جهانی ترین طب می باشد. یعنی از آنچه در قرآن و حدیث وارد شده استفاده و همچنین از تجربه و خِرَد فردی و جمعی بهره برداری می شود.
طب اسلام شامل:
- پیشگیری (تغذیه: مصلح، منضج، مسهل، امساک) ،حفظ الصحه (مراقبت: سُعوط، قی، حُقنه، نوره، باه)
- درمان (اعمال یداوی: حجامت…. بادکش، فصد، ماساژ، زالو) ،داروهای گیاهی وطبیعی
- هرعاملی که بتواند بطریق منطقی وعقلانی باکمترین ضرر ،سلامت جسم وروح وطول عمربابرکت را برای انسان تامین کند
درطب اسلام؛ اولین کلام درپیشگیری وتغذیه وخوراک است .طب اسلام؛ طب برتر و کل نگر است . در این طب تنها به یک جزء انسان یا تنها به شکایت بیمار توجه نمیشود؛ بلکه به کل وجود مادی و معنوی او توجه و ارتقاء هردو در نظر گرفته میشود.
قصد ما این است تا در سایه تعامل و ارتباطی دو جانبه با شما عزیزان بیاموزیم که به هر دو جنبه وجود انسانی مان توجه کرده و هر دو را رشد دهیم.
انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی می باشد. پس برای نیل به خوشبختی بایستی به هر دو بُعد توجه نماید. ازنظربعدروحی ،انسان موجودی بینهایت است چون بارقه ای ازروح وحقیقت الهی است وخداوند متعال ازروح خوددرانسان دمیده وخواسته است انسان راجانشین خودروی زمین قراردهد (نه جایگزین)ودانشمندان؛ انسان راموجودی ناشناخته معرفی نموده اند.
از نظر بعد جسمی در طب مدرن انسان را به صورت ساختمان و عمل مورد بررسی قرار می دهند و در طب اسلامی برای وجود انسان اَرکان و اَمزجه تعریف نموده اند. بهرحال قائل به هر طب که باشیم، انسان موجودی است که از طبیعت خلق شده و بایستی در همین طبیعت؛ رشد و بالندگی داشته باشد. ارکان طبیعت عبارتند از آب، خاک، هوا و آتش که با امتزاج و تأثیر متقابل این 4 عنصر، همه موجودات طبیعی به وجود می آیند. هر کدام از این 4 عنصر؛ طبیعت و خاصیّتی ویژه دارند که از همدیگر متمایز می شوند. آب: سرد و تر، خاک: سرد و خشک، هوا:گرم وتر و آتش: گرم و خشک می باشد.
علاوه برانسان، دیگر موجودات زنده طبیعی از قبیل گیاهان و حیوانات و خوراکی های طبیعیِ انسان و همه آفریده های طبیعت، همه وهمه از همین آب و خاک و هوا و آتش درست شده است و دارای مزاج و خاصیتی همچون این 4عنصرمی شوند.
در انسان چهار مزاج مشابه این چهار عنصراصلی داریم که با نامهای دم؛ صفرا؛ سودا و بلغم معرفی می گردند. بنابر این مزاج انسان به یکی از چهار شکل گرم و تر، گرم و خشک، سرد و تر و سرد و خشک می باشد که بایستی اینها درتعادل باشندوبهترین آنها گرم و تر است. ولی در هر حال اگر شخص بتواند تعادل را در خود حفظ نماید (چه جنبه بدنی چه فکری وذهنی) به سلامت مطلوب خواهد رسید.
تبصره :در طب سنتی 6عامل رادر سلامت انسان موثروبرای حیاتش ضروری می دانندکه به آنهاسته ضروریه گویندوعبارتند از 1خوردنی وآشامیدنی2 هوای محیط زیست ۳ خواب و بیداری ۴ حرکت وسکون بدن5 احتباس و استفراغ 6 اعراض نفسانی .هر کدام از این ۶ عامل قابل تفسیر و توضیح می باشد .اولین مورد خوراک است و شکی نیست که برای ادامه حیات ؛انسان نیازبه خوراک دارد .معروف است می گوینداگر میخواهی ببینی چه هستی ببین چه می خوری !
یاببین چگونه می خوابی و…بعنوان مثال اگربدانیم نیم ساعت خوابِ نیم روزی معادل چقدرخواب است باهیچی آنراعوض نمی کنیم
سلامت و بیماری نیز در ارتباط با مزاج تعریف میشود اگر مزاج متعادل باشد سلامتی داریم و اگر غیر متعادل باشد بیماری حادث می شود. مزاج با خوراک ها متعادل یا غیر متعادل می شود. همان طور که یک قرص کوچک می تواند بر یک بیماری اثر گذاشته و آن را درمان کند، یا کمی سم ،بدن را نابود می کند، به همین شکل گاهی تنها یک عدد تخمه، پسته یا یک قاشق غذا می تواند مزاج را متعادل یا از تعادل خارج نماید و برای انسان سلامتی یا بیماری به ارمغان آورد.
فلذا بایستی دانش و کنترل لازم درکمّیت و کیفیّت خوراک ها داشته باشیم. مراقبت بر ذره ذره خوراکی ها ی متداول می تواند ما را به سوی سلامت یا بیماری سوق دهد.بنابراین اگر خوراکی خود را درست انتخاب و به جا مصرف کنیم میتوانیم به تعادل مزاجی و سلامت و عمری طولانی برسیم.
قرآن کریم رمز موفقیت درکل زندگی (هم جنبه مادی هم جنبه معنوی ) را در رعایت حدوسط بیان می کند. در آیات مختلف داریم افرادی موفق هستند که در همه موارد به صورت متعادل عمل کنند (و کذلک جعلنکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس…- لاتجعل یدک مغلوله الی عنقک ولاتبسطها کل البسط و…) .در مورد سلامتی آیه ای در قرآن کریم داریم که خداوند متعال می فرماید: «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» یعنی بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید(بحث کمیت). ائمه اطهار علیهم السّلام فرموده اند: قرآن کریم کل طب را در قالب همین یک آیه بیان فرموده است. هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی باید تعادل را در خوراک حفظ نماییم، زیاده روی نکنیم و حد وسط را رعایت کنیم. درآیه دیگرفرموده (کلوا من طیبات مارزقناکم )یعنی علاوه براینکه نبایدپرخوری نمودوبایدحدوسط رارعایت کرد؛امر ودستورپروردگارمتعال آنستکه از آنچه خداوندمتعال برای ماخلق فرموده پاکیزه های آنهاراانتخاب کنیم (بحث کیفیت )که دستورعقل هم همین میباشد. گوشت وچربی وشیرینی و….. انواع دارد ومورد نیازبدن مامی باشد که بایستی بهترین وپاکترین نوع آنهارا یافته وانتخاب کنیم تاآلودگی وزوائد دربدن مابه حداقل برسدکه این هم میشود پیشگیری هم درمان .
البته اگرکل نگرباشیم بایستی به خوراک معنوی (خوراک مغزوروح )هم توجه داشته باشیم واجازه ورود طیبات روحی رابه وجود خودبدهیم تا درمعنا هم ؛سلامت وتعادل داشته باشیم .انشاالله درموضوع نیل به سلامت وسعادت (بدن ومعنا) ؛مامحورکاررا خوراک (مادی ومعنوی)قرارمیدهیم .درنظام طبیعت که گرمی و سردی، و تر ی و خشکی داریم اگر ما تعادل را حفظ کرده و در مصرف خوراکی ها و کلیه امور مادی و معنوی زندگی، حد وسط را مد نظر داشته باشیم انشالله به موفقیت و سلامت میرسیم.
بطور عمده، سلامت و بیماری درگرو غذا و دوا است. این دو با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند به طوری که حکیم رازی و دیگر بزرگان طب فرموده اند غذای ما دوای ما و دوای ما غذای ماست؛ یعنی غذای ما هم غذای ماست و هم دوای ماست و اگر غذاشناس خوبی باشیم نیاز به پزشکی به جز خودمان نداشته و نیاز به دارویی غیرازغذا نداریم. نام دارو آنجا مطرح میشود که تعادل بدنی یا روحی ما به هم ریخته و متعادل نباشد و گرنه در حالت تعادل و سلامت ما نیازی به دارو نداریم. معنای دارو یعنی ضد و مخالف. نظام طبیعت را خداوند متعال جفت جفت آفریده به طوری که هر موجود با جفت خود تکمیل و کامل میشود ( چه انسانها یا حیوانات یا گیاهان).
خوراکی ها هم از این قاعده مُستثنی نیستند.هر خوراکی با ضدِ خود کامل است مثلا شیرینی با ترشی کامل می شود. شیرینیِ تنها موجب نابودی بدنها می شود اما وقتی این شیرینی با سبزیجات یا ترشیجات همراه شود رقیق و متعادل شده و غلظت آن شکسته میشود و موجب نابودی بدن نشده و مرض قندی حادث نمی شود؛ فلذا اگر ما ضِد هرخوراکی را بشناسیم و خوراکها را بهمراه ضدّشان یا به عبارتی با مصلح آنها مصرف کنیم ضرری به بدن ما نرسیده بدنی سالم و عمری طولانی خواهیم داشت و نه تنها به داروی شیمیایی نیازی پیدا نمی کنیم بلکه به داروی گیاهی و طبیعی هم نیازی پیدا نمی کنیم
یکی ازعلتهایی که بعضی مرض قند یا بیماریهای دیگر می گیرند چون به آنچه طبیعتِ بدن تمایل دارد توجه می کنند بدون اینکه آن را متعادل کنند( چه در جنبه مادی چه جنبه معنوی).
به عنوان مثال طبیعت مادی انسان به شیرینی تمایل دارد؛ وقتی شیرینی زیاد مصرف (ولو کم هم مصرف شود بایستی متعادل شود) و آن را با ضد شیرینی متعادل نکنیم تجمع قند در بدن ؛بیماری دیابت را حادث می کند
یا اینکه در طبیعت معنوی ما انسانها ؛عجله موجود است(خلق الانسان من عجل سوره مبارکه انبیاء آیه 37 ؛خلقت ما انسانها با عجله عجین شده است) . به طور طبیعی وناخودآگاه ؛انسان در کارها عجله داشته و بدون صبر و مشورت انجام میدهد و بعد از ابتلا به ضرر های بزرگ پشیمان میشود حال آنکه اگر در کنار عجله از صبر هم کمک بگیرد و با یک احساس معقول و متعادل و متناسب و عالی در زندگی عمل کند ؛موفق و پیروز خواهد شد
وظیفه پزشک ؛متعادل کردن انسان در جنبه مادی و معنوی است . بعد که تعادل خود را بدست آورد؛ بایستی آن را حفظ کند و مراقب باشد به یک طرف متمایل نشود. بهترین روش آنستکه بهترین دارو انتخاب شود و بهترین دارو ؛بهترین خوراک است و بهترین خوراک همان خوراک های طبیعی و همان دستورات قرآنی ومنطقی عقلانی است که بایستی متعادل نمود واستفاده نمود
برای شروع اصلاح تغذیه……….. کدام غذا مناسب تر است