رازی، بوعلی، جرجانی ارزانی با گفتارهای متفاوت بر این مهم تاکید کرده اند که تا ممکن است درمان با غذا در غیر این صورت با داروهای ساده در آخر با داروهای مرکب انجام شود. همچنین رازی می گوید هرگاه طبیب موفق می شود بیماری ها را با غذا درمان کند به سعادت رسیده است. عقیلی خراسانی طبیب را در معالجه ملزم به رعایت ترتیب غذای دوایی، دوای غذایی، دوای سهل نهایتا دوای دشوار می داند. شیخ الرییس دارو را فقط در به اعتدال رساندن بدن موفق می داند ولی حفظ اعتدال مزاج تقویت طبیعت را نقش غذا می داند. در ارجحیت غذا بر دوا ابو زید بلخی به مضاد طبیعت بودن دوا مشاکل طبیعت بودن غذا علی بن ربن طبری به انتشار جذب زودتر غذا از دوا استدلال می کنند. بحث نتیجه گیری: متاسفانه علی رغم نقش پر رنگ تغذیه در آراء حکما، امروزه شاهد کم رنگ بودن آن در متون درسی دستیاران طب ایرانی همچنین در روش های درمانی متخصصین طب ایرانی در سلامت کده ها هستیم که اگر توجه ویژه ای به این مهم نشود، در آینده ای نه چندان دور طب ایرانی از ریل اصلی خود خارج خواهد شد.